ارتباط الصحة المعنوية بالصحة التنظيمية عند موظفي جامعة العلوم الطبية في قم

سابقه و هدف: سلامت سازمانی توانایی سازمان براي تحقق اثربخش اهداف خود به‌منظور رشد و توسعه است و به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقا و گسترش توانایی خود برای سازش بیشتر با محیط اشاره دارد. بنابراین، پرداختن به عوامل مؤثر بر سلامت سازمانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بدین منظور، تحقیق حاضر به بررسی ارتباط سلامت معنوی و سلامت سازمانی در کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی قم پرداخته است. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوۀ گردآوری داده‌ها جزء مطالعات میدانی و از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش 150 نفر از کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی قم بود. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 108 نفر حداقل حجم نمونه در نظر گرفته شد که نمونه‌های آماری با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به‌منظور گردآوری داده‌ها از دو پرسش‌نامۀ استاندارد پس از بررسی روایی و پایایی آنها و برای تجزیه‌ و تحلیل داده‌ها از آزمون‌ آماری همبستگی استفاده شده است. در این پژوهش همۀ موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده‌اند. یافته‌ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین سلامت معنوی و سلامت سازمانی کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی قم رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشت. از نتایج دیگر این مطالعه می‌توان به وضعیت متوسط سلامت سازمانی و سلامت معنوی بالا در جامعۀ بررسی‌شده اشاره نمود. نتیجه‌گیری: درمجموع می‌توان اذعان نمود که سلامت معنوی یکی از عوامل مؤثر در وضعیت سلامت سازمانی است. بنابراین جهت ارتقای سلامت سازمانی می‌توان به سلامت معنوی توجه ویژه‌ای داشت تا از ثمرات آن بهره‌مند شد.Background and Objective: Organizational health is the ability of an organization to reach its goals effectively in order to achieve growth and development. Organizational health refers to the permanence and survival of the organization in its environment and adaptation to it and the promotion and expansion of its ability to further adapt to the environment. Therefore, investigating the factors affecting organizational health needs special consideration. Thus, the purpose of the current study is to study the relationship between spiritual health and organizational health among the Staff of the Qom University of Medical Sciences. Methods: The research method is descriptive-correlational and the statistical population includes 150 staff of Qom University of Medical Sciences. In order to collect the necessary data, 108 respondents were determined as the minimum number of the sample size using Krejcie and Morgan’s table. To collect data, two standardized questionnaires were used for measuring spiritual health and organizational health after confirming the reliability and validity. Further, for data analysis, correlation coefficients were used. In this study, all ethical considerations were observed and no conflict of interest was reported by the authors. Results: The findings showed that there is a significant relationship between spiritual health and organizational health. Further, the results show that the statistical population enjoys a moderate level of organizational health and high level of spiritual health. Conclusion: In summary, it can be claimed that spiritual health is one of the factors which can predict organizational health. Therefore, in order to improve the level of organizational health, managers of organizations can pay attention to spiritual health to achieve competitive advantage.خلفية البحث وأهدافه: تشير الصحة التنظيمية إلى قدرة المؤسسة على تحقيق أهدافها بنحو مؤثر بغرض التنمية والتوسعة، واستمرار المؤسسة وبقائها في محيطها، وانسجامها معها وارتقاء وتوسعة قدرتها على الانسجام أكثر مع محيطها. ومن هنا يكتسب البحث في العوامل المؤثرة على الصحة التنظيمية أهمية خاصة. ولهذا السبب تتصدى الدراسة الحالية للبحث في ارتباط الصحة المعنوية بالصحة التنظيمية عند موظفي جامعة العلوم الطبية في قم. منهجية البحث: تعتبر الدراسة الحالية تطبيقية من حيث الهدف، ومن حيث كيفية جمع البيانات من جملة الدراسات الميدانية ومن النوع الارتباطي. وكانت المجموعة الإحصائية للدراسة تشمل 150 فرداً من موظفي جامعة العلوم الطبية في قم. ومن أجل تعيين حجم العينات فقد تم اعتبار عدد 108 فرداً كحد أدنى من حجم العينات اعتماداً على جدول (كرجسي ومورغان). وتم اختيار العينات الإحصائية من خلال الطريقة العشوائية البسيطة في أخذ العينات. وبغرض جمع البيانات فقد تمت الاستفادة من استبيانين قياسيين. وذلك بعد التدقيق في صلاحيتها وموثوقيتها. كما تمت الاستفادة من البرنامج الإحصائي للارتباط من أجل تفكيك البيانات وتحليلها. تمت مراعاة جميع الموارد الاخلاقية في هذا البحث، وإضافة الى هذا فان مؤلفي البحث لم يشيروا الى اي تضارب في المصالح. الكشوفات: تحكي نتائج اختبار ارتباط بيرسون إلى وجود علاقة إيجابية وذات معنى بين الصحة المعنوية والصحة التنظيمية عند موظفي جامعة العلوم الطبية في قم. ومن النتائج الأخرى التي يمكن الإشارة إليها لهذه الدراسة هي الحالة المتوسطة للصحة التنظيمية والمستوى العالي من الصحة المعنوية في المجموعة موضع الدراسة. الاستنتاج: يمكن الإذعان في الجملة بأن الصحة المعنوية تعتبر أحد العوامل المؤثرة في حالة الصحة التنظيمية. ولهذا فإنه بغرض الارتقاء بالصحة التنظيمية فإنه لابد من الاهتمام بالصحة المعنوية بشكل خاص كي يمكن الاستفادة من ثمراتها